او که سه سال است در لیگ دسته اول فوتبال آلمان داوری میکند، بهتازگی به سمت داور رسمی فیفا ارتقا پیدا کرده است. رادیو دویچه وله آلمان با وی گفتگویی کرده که میخوانیم:
- گپمان را با آخرین تحولات در مورد فعالیتهایتان شروع کنیم. شما از سال جدید میلادی به سمت داور فیفا ارتقا پیدا کردید و بین داوران آلمانی فیفا جانشین مارکوس مرک شدهاید که یکی از داوران برجسته دنیا محسوب میشود.
در آلمان ده داور هستند که در لیست فیفا هستند و ده داور هستند که فقط در بوندسلیگا داوری میکنند. من الان سه سال است که در بوندسلیگا داوری میکنم. مارکوس مرک به علت اینکه به سن ۴۵ سالگی رسیده بود، به فعالیتهای بینالمللی خود پایان داد و در جمع داوران آلمانی فیفا، یک جا خالی شد. کمیته فوتبال آلمان هم با توجه به رضایتی که از عملکرد من داشت، من را انتخاب کرد و من هم طبیعتا از این تحول خوشحال هستم.
- حضور شما در آینده نزدیک در میدانهای بینالمللی به چه ترتیب است؟ آیا امکانش هست که شما در تابستان امسال در جام ملتهای اروپا در سوییس و اتریش حضور پیدا کنید؟
آدم کم کم شروع میکند. من مثلا توی تابستان اولین بازیام حتما در دیدارهای مقدماتی جام یوفاست. مرحله بعد سوت زدن یکی از بازیهای جام یوفاست و اگر همه چیز خوب پیش برود، اهمیت رقابتهایی که در آن فرصت سوت زدن خواهم داشت هم بیشتر میشود. برای مسابقات بزرگی چون جام جهانی و قهرمانی اروپا یک داور باید در چارچوب فعالیتهایش برای فیفا، چند سال تجربه داشته باشد و از آنجایی که من جدید هستم، فعلا به این مسابقات فرستاده نمیشوم.
- نحوه انتخاب و ارتقای شما به چه ترتیب است؟ آیا فدراسیون فوتبال آلمان شما را پیشنهاد میکند و مثلا فیفا موافقت میکند، یا این که خود فیفا تمایلش را به این مسئله مطرح میکند؟
اول فدراسیون آلمان پیشنهاد میدهد و بعد فیفا موافقت خود را اعلام میکند یا به علت بالا بودن سن داور یا علل دیگر، مخالفت میکند. در هر حال قدم اول از طرف فدراسیون آلمان است و قدم دوم از طرف فیفا.
- شغل داوری از آماده کردن برای بازیها گرفته تا خود سفرها بسیار وقتگیر است. اما تا آنجا که میدانم شغل اصلی شما چیز دیگری است.
من خودم در بانک کار میکنم و رئیس یک شعبه کوچک هستم. به همین خاطر هم شغل اصلی من امور بانکی و مالی است. برای داوری هم خب هفتهای دو سه بار باید تمرین بکنم و بسته به اینکه در کدام شهر آلمان سوت بزنم، ممکن است دو سه روز در راه باشم. از این نظر باید همیشه سعی کنم با شغل اصلیام یکجوری هماهنگ کنم که بتوانم هر دو کار را انجام بدهم. من در طول هفته واقعا خیلی کم وقت دارم و باید بگویم که با اینکه داوری یک شغل اصلی محسوب نمیشود، اما اگر آدم بخواهد حساب بکند مثل یک شغل اصلی است.
- یکی از چیزهایی که برای فوتبالدوستان شاید جالب باشد، نحوه انتخاب داوران برای رقابتهای بوندسلیگا است. مثلا از کی مشخص میشود که کدام داور کدام بازی را سوت میزند؟
همیشه دو هفته قبل از بازیها باخبر میشویم که قرار است داوری کنیم و جزییات درباره اینکه کدام بازی را قرار است سوت بزنیم، دو روز پیش از بازی به ما گفته میشود. یعنی ما همیشه از دو هفته قبلش میتوانیم برنامه بگذاریم.
یعنی میدانیم که آن هفته مثلا بازی داریم، چه در لیگ دسته اول و چه دسته دوم. مثلا بازی اگر شنبه باشد، پنجشنبه به من خبر میدهند که بازی کجاست، برای نمونه در مونیخ یا هامبورگ. همچنین به این نکته توجه میشود که داور اهل کدام شهر است.
برای مثال من که از شهر هانوفر میآیم، نمیتوانم بازیهای این تیم را در رقابتها داوری کنم. به همین خاطر هم بیشتر وقتها بازیهایی را سوت میزنم که در مونیخ، دورتموند و شالکه و شهرهای دور از هانوفر برگزار میشوند. به هر حال حساسیت بازیها بالا است و داورها هم نقش حساسی بازی میکنند.
- شما به نقش حساس داورها اشاره کردید. داور را یکجورهایی همه زیر نظر دارند؛ ازتماشاچی گرفته تا بازیکنان، مسئولان و خبرنگاران و ... این برای خود شما چه احساسی است که قدم به قدم شما تحت کنترل است و مورد ارزیابی قرار میگیرد؟
وقتی من یک بازی بوندسلیگا را داوری میکنم، اصلا به فکر این نیستم که الان همه تماشاچیها و دوربینهای تلویزیون دارند هر قدم من را واقعا کنترل میکنند. آدم باید از ابتدا فقط حواسش به بازی باشد، به صحنه باشد که بتواند اینجور صحنهها را خوب ببیند و تصمیم بگیرد.
- شاید بد نباشد به یک مورد مشخص اشاره کنیم. مثلا شما تصمیمی گرفتهاید در رابطه با آفساید. اما لحظاتی بعد با هماهنگ کردن داورهای کمک متوجه میشوید که آفساید نبود. آیا شده که مثلا در آن لحظه تصمیمتان را عوض کنید، یا تصحیح کنید؟
وقتی که داشت برایم اینها را میگفت، من فکر کردم منظورش بازیکن است، برگشتم به بازیکن کارت قرمز دادم و در همان لحظه بود که به من علامت دادند که نه، ما منظورمان مربی بوده است. و در این زمان چون هنوز بازی ادامه نداشت، من میتوانستم به بازیکن بگویم که کارت قرمز را عقب میکشم. و بعد مربی را فرستادم همانجایی که تماشاچیها مینشینند.
از این نظر آدم میتواند در همین لحظه واقعا تصمیمی که گرفته است را پس بگیرد و بگوید که من اشتباه کردم. من حتی با بازیکن دست دادم و از او پوزش خواستم و گفتم که اشتباه از من بود و کارت قرمز برای شما نبود و من اشتباه فهمیدم. از این نظر آدم میتواند همیشه قبل از این که بازی ادامه پیدا کند، تصمیمش را عوض کند.
- شما برای هر بازی چطور خودتان را آماده میکنید؟ مثلا فیلم بازیهای قبلی تیمها را میبینید، به بازیکنهای خاصی توجه بیشتری میکنید؟
چون آمدیم و مثلا همین بازیکن که تا بحال همیشه خودش را میانداخته، توی این بازی واقعا مورد خطا قرار بگیرد. و اگر از روی مشاهدات قبلی و پیشداوری خطا نگیرم، به خودم ضرر خواهم زد. بهخاطر همین همیشه خیلی واجب است که داور با صداقت از اول بازی که شروع میکند، هرچی که دوروبرش تا بحال بوده را بگذارد کنار و فقط در این بازی ای که داور است، قضاوت کند و تصمیم بگیرد.
- آقای رفعتی شما اگرچه بزرگ شده آلمان هستید، اما خب به زبان فارسی تسلط دارید، رابطه نزدیکی با ایران و فرهنگ ایرانی دارید. فوتبال ایران را هم دنبال میکنید. فدراسیون فوتبال ایران برای داوری دیدارهای استقلال و پرسپولیس پیش آمده که از فدارسیون فوتبال آلمان خواسته است یک داور برای قضاوت این بازی حساس به ایران بفرستد. آیا تا بحال از شما هم در این رابطه سوال شده؟
تا به حال کسی از من سوال نکرده که در ایران یک چنین بازی مهمی را سوت بزنم. طبیعی است که هر داوری دوست دارد که در صحنه بین المللی قضاوت کند. اما خب این که یکروزی من به ایران بروم و داوری کنم، فکر میکنم برای من یکی از همان اتفاقهای بزرگ است که برای یک داور میتواند رخ بدهد.
برای من این یک آرزو است که روزی برای سوت زدن یک بازی به ایران بروم. به هر حال وطن آدم است، خاک آدم است. و من واقعا... یعنی اصلا منتظرم یک روزی از فدراسیون ایران از من سوال کنند که بعد من بهشان پیشنهاد بدهم که اگر واقعا دوست دارند من بیایم، باید از فدراسیون آلمان سوال کنند و من فکر میکنم که فدراسیون آلمان هم این کار را هماهنگ کند.
- آخرین بار کی ایران بودید؟
آخرین بار سی سال پیش ایران بودم. وقتی هشت ساله بودم آمدم آلمان، چون پدرم در آلمان زندگی میکرد و از آن زمان فرصتی هم پیش نیامد و موقعیت سفر به ایران جور نشد. چون همین شغل داوری خیلی وقت لازم دارد و هیچگاه حتی فرصت نمیکنم که دو هفته بروم مرخصی. با وجود این دوست دارم و امیدوارم که بتوانم به زودی سفری به ایران بکنم.